صداقت يعني، حقيقتگوئي؛ يعني، گفتن آنچه که رخ داده است؛ يعني،درستي با خود؛ يعني، مقابله با اشتباههاي خود؛ يعني، صحبت کردن درباره آنچه که فکر ميکنيم و عملکردن به آنچه که ميگوئيم؛ تا حدي که هيچ تناقض و دوگانگياي بين افکار، رفتار و کلمات ما وجود نداشته باشد.
صداقت، اهميتي است که فرد به رفتار و روابط اجتماعي خود با ديگران ميدهد.
صداقت داشتن يعني، عدم دوروئي، رياکاري و رفتارهاي ساختگياي که موجب بياعتمادي نسبت به خود و ديگران ميشود.
صداقت داشتن در زندگي موجب استحکام و دوام روابط بين افراد ميشود؛ زيرا فرد هم چون آينهاي شفاف آنچه را که در درون خود دارد، منعکس ميسازد.
آموزش صداقت به کودکان مستم صرف وقت و شکيبائي است. فراگيري هر مهارتي اگر از سالهاي دوران خردسالي و کودکي آغاز شود تأثيري دو چندان بر زندگي او خواهد گذاشت.
والدين ميتوانند با تشويق کودکان به راست گوئي و گفتن آنچه که واقعاً ديدهاند، صداقت را در آنها پرورش دهند.
تعريف صداقت براي کودکان خردسال
به کودک بگوئيد: ”صداقت يعني راستگوئي يعني گفتن آنچه که واقعاً اتفاق افتاده است“. زماني که والدين و اعضاء خانواده سعي ميکنند هر واقعهاي را آنطور که اتفاق افتاده است، براي يکديگر تعريف کنند، در حقيقت صداقت و راستگوئي را در بين اعضاء خانواده خود استوار ميسازند. من کارهائي انجام ميدهم و سپس درباره آن با تو صحبت ميکنم. با انجام اعمال و رفتار گوناگون، حقيقتگوئي را به کودک نشان دهيد. براي مثال، دو مداد برداريد و بگوئيد: ”من دو مداد برداشتم“.
يک عروسک برداريد و بگوئيد: ”من يک عروسک برداشتم“.
بگوئيد: ”اسم من ـــــــ است“.
کودک را در آغوش بگيريد و بگوئيد: ”من ـــــ را بغل کردم“.
اين موضوع را براي ساير افراد خانواده بهطور دقيق تعريف کنيد. از فرزندتان نيز بخواهيد که آنچه را که ديده و شنيده است را بهطور کامل تعريف کند.
عدم صداقت را نيز ميتوانيد به همين ترتيب به کودک بياموزيد. براي مثال، کتابي برداريد و بگوئيد: ”من ميز را برداشتم. ”آنگاه از کودک بپرسيد: ”آيا من راست گفتم؟“… نه“، يا عروسکي را برداريد و بگوئيد:“ من يک کاميون برداشتم؟“ آنگاه از کودک بپرسيد: ”آيا من راست گفتم؟…. نه“.